برای زنی که با یک کاسه نور، یک خوشه مهر، یک کوزه عشق ما را مهمان مهربانی و سخاوت سفرهی وصلهدار اما رنگینش کرد.
سفرهات چقدر صمیمی است
وقتی
بوی فقر میدهد و سخاوت دستهای تو
نان تنور گرم قلب تو را
لقمه میکنم و در دهان کودکم میگذارم
رنگ آفتاب نگاهش
چقدر میارزید
که راه تمام سفرههای رنگین دنیا را
در عطر نان سفرهی روستایی تو گم کردهام؟