سایه روشن

"سایه" زآتشکده ماست فروغ مه و مهر وه از این آتش روشن که به جان من و توست

سایه روشن

"سایه" زآتشکده ماست فروغ مه و مهر وه از این آتش روشن که به جان من و توست

جنگل جاری

 

 

در این حریم شبانه ی ستم گرفته

دراین شب خوف و خاکستر که غم گرفته

رفیق روزان روشن رهایی من

ستاره ها را صدا بزن، دلم گرفته

قامت یاران

از تبرداران

اگر شکسته

جنگل جاری

رو به بیداری

به گل نشسته

روبه بیداری

جنگل جاری

جوانه بسته

ستاره سوسو نمی زند اگرچه برمن

رفیق روزان بی کسی ای سر به دامن

در این سکوت سترون سنگر به سنگر

چراغ خورشیدواره ی چشم تو روشن

 

ایرج جنتی عطایی

دفتر شعر زمزمه های یک شب سی ساله

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد